سلام...
خیلی فکر کرده بودم که امروز به مناسبت این روز خاص تو وبلاگمون چی بنویسم...
چی بنویسم که احساسمو درستو حسابی بیان کنه...
ولی از اونجا که ما تو وب نوشتن، به گرد پاتونم نمی رسیم ، حسابی خودمونو به قول معروف کچل! کردیم و آخرش. . .
آخرش گفتیم به همون زبون ساده خودمون ، به همون زبون همیشه گی مون...
و بالاخره به زبون دلمون ...
بگیم
.
.
.
خیلی نقشه ها داشتیم برا این روز ولی خوب، برخورد کرد به عقد آبجیتون و شمام که دیگه سرتون حسابییییییییییییی شلوغ...
خوب دیگه حالا که نشده حداقل یه تولد تولد براتون بخونیم تو دلمون نمونه...
1
2
3
همه!...
تولد تولد، تولدت مبارک ...
مبارک مبارک، تولدت مبارک...
بیا شمعاتو هوف کن ، تا صد سال زنده باشی..
تولد تولد، تولدت مبارک...
بدو شمعاتو کور کن ، تا صد سال زنده باشی...
آخیش!! حالا خوب شد... نشد بیاریمت خونه تولد برات بگیریم حداقل اینجا یه تولد تولد خونده باشیم...
امیدوارم از هدیه هات هم خوشت اومده باشه.
دوست دارم شعری رو که بهت دادمش رو اینجا بنویسم... خیلی خیلی زیبا و با معنیه... انتخاب شعر و چاپش با لیلا و محمد بود ... از خوندنش سیر نمی شم... بخونیش خودت متوجه می شی..
از خدا به بنده هاش :
نگفتمت مرو آنجا ، که آشنات منم
درین سراب فنا ، چشمه حیات منم
وگر به خشم روی صد هزارسال ز من
بعاقبت بمن آیی که منتهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقشبند سرا پرده رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک ، که دریای با صفات منم
نگفتمت که چو مرغان بسوی دام مرو
بیا که قوت پرواز و پرو پات منم
نگفتمت که ترا ره زنند و سرد کنند
که آتش و تپش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفتهای زشت بر تو نهند
که گم کنی ، که سر چشمه صفات منم
"مولوی"
بازم تولدت مبارک...
بسیار بسیار عزیزی...
یا علی مدد..