چند وقته می خوام تو این وب چیزایی بنویسم . نمی دونم چرا نوشته هامو تایپ می کنم ، ولی پستشون نمی کنم. تمام روزای عمرم یه طرف، این سه روز هم یه طرف... خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا یادمه پارسال تا چند روز قبل از اعتکاف اصلا نمی دونستم این مراسم چی هست...
آخه با خودم می گم سعیده که فعلا com نداره ...
پستش کنم که چی بشه... که کی بخونش...
شاید این دفعه به خاطر دل خودمون هم که شده این مطلب را گذاشتم رو وب
این روزا یه حس و حالای عجیبی دارم.شاید اون قدر عجیب که نمی تونم توصیفشون کنم...
چند روزه دلم می خواد سعیده رو ببینم ولی نمیشه...
چند روز دیگه مراسم اعتکاف شروع میشه..ایشاالله امسالم با هم شرکت می کنیم...
خیلی میترسم... نمی دونم از چی ولی یه ترس یا شایدم یه نگرانی تو وجودمه...
وقتی یاد روزای اعتکاف پارسال می افتم خیلی دلم برا اون روزا تنگ میشه.احساس می کنم اون سه روز رو اصلا تو این دنیا زندگی نمی کردم...
احساس می کنم فقط سه روز زندگی کردم...
احساس می کنم تا حالا فقط سه روز اون طور که دوست داشتم زندگی کردم...
فقط سه روز خود واقعیم بودم...
اصلا نمی تونم توصیفش کنم...
شاید یه نگرانیم این باشه که امسال هم می تونم برم. امسال هم خدا این مهربونی و لطف در حقم می کنه ،امسال اجازه میده ...
چند روز قبلش یه مستند از تلویزیون راجع بهش دیده بودم... مثه اینکه روز آخر اعتکاف بود، داشتن با دانشجوها مصاحبه
می کردن .... همشون یه حال عجیبی بودن که تا اون روز برا من خیلی غریب و نا مفهوم بود
اما وقتی خودم رفتم تازه می فهمیدم اونا چی می گن...
تازه فهمیده بودم زندگی یعنی چی...
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااا هر وقت یاد اون روزا می افتم بغضم می گیره... یا شایدم ازت خجالت می کشم
آخه تو بهم یاد داده بودی... ولی من شاگرد خوبی نبودم... من درساتو فراموش کردم... مرورشون نکردم
و شایدم خودمو برا امتحانات آماده نکردم...
خدای من، ببخش...
کمکم کن ....
خدایااا... با همه شرمندگی ، با همه بدی هام ، با همه کمبودام ، با همه کوتاهی ام ...
امسال هم منو دعوت کن ...
امسال هم لذت سه روز با تو بودن رو ،لذت سه روز آرامش واقعی داشتن رو ، لذت سه روز رازونیاز رو بهم نشون بده...
ولی دلم می خواد امسال تا آخر عمرم اون طور که دوست داری و دوست دارم ...
اون طور که تو این سه روز یادم می دی زندگی کنم...
دلم می خواد بعد که به خونه می رم اون طور باشم که تو اون سه روز بودم
می دونم سخته... واقعا می دونم سخته
ولی خدای من... اگه تو کمکم کنی از پس هر سختی می تونم بر بیام
خدایاااااااااا نمی خوام وقتی برگشتم بشم همون آدم سابق
دلم می خواد بقیه عمرمو با اون چیزایی که یادم می دی ادامه بدم
خدای من ، کمکم کن...