هیچ کس با من نیست
مانده ام در قفس تنهایی
مانده ام تا به چه اندیشه کنم
چه غریبانه شبی است :
«شب تنهایی من»
شب سکوت دوست داشنی داره...
شب ، انگار خودتی و خدا و خودت...
شب ، انگار همه غم هاتو فراموش می کنی. خودتو می سپاری به سکوتشو فراموش می کنی...
...
من موندم... اینجا ...
آسمونیا، مگه منو نمی بینید...
مگه من دلم تنگ نیست؟؟؟
اصلا مگه من دل ندارم.......
حتما دلم دل نیست....
.
.
.
.
.
.
.
می مونم ...
هر وقت دلمو پیدا کردم اون وقت...
صبر می کنم... تا هر وقت که بخواین...
نویسنده : زهرا » ساعت 4:34 صبح روز دوشنبه 87 مرداد 7