سفارش تبلیغ
صبا ویژن


من عجب باور دوری دارم ،که به تو نزدیکم... - من و دوستم



درباره نویسنده
من عجب باور دوری دارم ،که به تو نزدیکم... - من و دوستم
مدیر وبلاگ : یاران دلنواز[65]
نویسندگان وبلاگ :
زهرا (@)[29]

سعیده
سعیده[30]

تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دل نوشته ( زهرا )
یاران دلنواز
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
من عجب باور دوری دارم ،که به تو نزدیکم... - من و دوستم

آمار بازدید
بازدید کل :62349
بازدید امروز : 15
 RSS 

تقدیم به آنکه دارمش دوست تقدیم به آن که قلبم از اوست اگر مهتاب از تن بر کند پوست جدا هرگز نگردد یادم از دوست

زندگی کاغذی است مچاله در دست لحظه های دوستی دوستی حدیثی است که با یک نگاه آغاز می شود و با یک لبخند شکل می گیرد و در آخر با یک قطره اشک به پایان میرسد

و همچنین دوستی یک اتفاق است و جدایی یک قانون اما محبت چیزی نیست که با این جدایی ها از میان برود محبت زنجیری است طلائی که روح را به روح می پیوندد و فکر را به فکر دوستی و وقتی زیباست که عصای حرکت آن صداقت باشد زندگی رودی است که قسمتی از آن به اقیانوس می ریزد

بعضی ها وقتی کاری داشته باشند دوستت هستند بعضی ها وقتی گیر می کنند دوستت هستند بعضی ها نیستند و وقتی هم هستند بهتر است نباشند بعضی ها نیستند و ادای بودن

در می آورند بعضی ها در عین بودن هرگز نیستند بعضی های دیگر هم به طور کلی هستند ولی آدم نیستند آنهای دیگری هم که آدم هستند نیستند 

خوردن شیرینی خیلی راحته! خوندن داستان شیرین هم راحته! اما پیدا کردن دوست شیرین خیلی سخته! تو چطوری منو پیدا کردی؟

آدما.... آدما از جنس برگن، گاهی سبزن گاهی پاییزن و زردن زمستون دیده نمیشن،تابستون سایبون سبزن آدما خیلی قشنگن حیف که هر لحظه یه رنگن
پندها چه بسیار است و پند گرفتن چه اندک به شمار . [نهج البلاغه]



نویسنده : سعیده » ساعت 12:37 صبح روز جمعه 87 اردیبهشت 20