سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سعیده - من و دوستم



درباره نویسنده
سعیده - من و دوستم
مدیر وبلاگ : یاران دلنواز[65]
نویسندگان وبلاگ :
زهرا (@)[29]

سعیده
سعیده[30]

تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دل نوشته ( زهرا )
یاران دلنواز
پاییز 1387
تابستان 1387
بهار 1387


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
سعیده - من و دوستم

آمار بازدید
بازدید کل :61844
بازدید امروز : 4
 RSS 


برگرفته (نقل به مضمون) از کتاب "شکوه امر خدا" ؛ نویسنده "علی‌رضا پناهیان"

دو روز خود را اسیر می‌کنی تا روز سوم دستگیرت کنند تا دستگیری شوی!

در مسجد می‌مانی تا قلبت به‌کار بیفتد؛ تا چشم قلبت باز شود!

در میان جمع تنهایی خودت را از دست مده!

آنجا (در محضر خدا) هر کسی را به‌قدر ظرفیتش از جرعه‌ی وصال می‌چشانند و سرمست می‌کنند ولی آنجا (قیامت) دیگر تاسف خوردن دیر خواهد بود؛ باید از قبل و سر سجاده‌ی هر نماز تمرین ملاقات می‌کردیم و توجه به دیدار می‌داشتیم.

اعتکاف، اصرار برای ملاقات خدا است.

 

معتکف باید وصیت‌نامه‌اش را نوشته باشد؛ مسجد محل نماز است و نماز محل ملاقات با خدا و تمرین و تمنای دیدار او!

معتکف دارد با جان خود بازی می‌کند. کسی که تجربه اعتکاف دارد و تمنای اقامت  در دیار حضرت دوست، دیگر از مرگ نمی‌هراسد.

البته هرکس این چنین باشد، زیاد به یاد این ملاقات خواهد بود. هر کس این چنین باشد، اعمالش نیکو شده. هرکس این چنین باشد، عمرش طولانی خواهد شد.

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: هر کس چیزی را دوست داشته باشد، نسبت به ذکر و یاد آن حریص می‌شود. (غررالحکم- ح 895)

رسول خدا(ص) می‌فرمایند: هر کس یاد مرگ وجودش را پر کند، قبر خود را باغی از باغ‌های بهشت بیابد. (جامع‌الاخبار- ص 165)

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: هر کس دیدار خدا را دوست داشته باشد، از دنیا دست بشوید. (غررالحکم- ح 8425)

رسول خدا(ص) می‌فرمایند: عمر را زیاد نمی‌کند مگر نیکی. (مکارم‌الاخلاق طبرسی- ص 389)

امام صادق (علیه‌السلام): هر کس خوش نیت شود، عمرش زیاد گردد. (دعوات‌الراوندی- ص 127)


 

ادامه دارد...




نویسنده : سعیده » ساعت 12:35 صبح روز جمعه 92 خرداد 10


سهراب گفتی چشم ها را باید شست ...شستم ولی ...!

گفتی جور دیگر باید دید...دیدم ولی...!

گفتی زیر باران باید رفت...رفتم ولی ...!

او نه چشم های خیسم را دیدو نه نگاه دیگرم را... هیچکدام را ندید !!!

فقط در زیر باران لبخندی زد وبا طعنه گفت: دیوانه باران ندیده

 



نویسنده : سعیده » ساعت 7:51 عصر روز سه شنبه 90 آبان 24


پروانه لبه ی تنگ ماهی نشسته بود.
به ماهی گفت سقف قفست شکسته، چرا پرواز نمی کنی؟!



نویسنده : سعیده » ساعت 3:59 عصر روز شنبه 89 شهریور 13


شب عفو است ومحتاج دعایم،

ز عمق دل دعایی کن برایم.

اگر امشب به معشوقت رسیدی،

خدا را در میان اشک دیدی؟

کمی هم نزد او یادی ز ما کن.

کمی هم جای ما او را صداکن.

بگو یا رب فلانی رو سیاه است،

دو دستش خالی و غرق گناه است.

بگو یا رب تویی دریای جوشان

در این شب رحمتت بر وی بنوشان

 التماس دعا



نویسنده : سعیده » ساعت 7:18 عصر روز پنج شنبه 89 شهریور 11


 از عاقلان حساب دلم را جدا کنید
حرف و حدیث کهنه خود را رها کنید
چیزی به شب نمانده به خلوت که میروید
قدری دل شکسته ما را دعا کنید
این دست های ساده و خالی دخیلتان
ما را فقط به رسم رفاقت دعا کنید

نویسنده : سعیده » ساعت 12:18 صبح روز جمعه 89 مرداد 22


   1   2   3   4   5   >>   >